کاریکلماتور
کاریکاتوری که با کلمات شکل میگیرد؛ این فرم نسبتا تازهای در طنز
است که مورد استقبال طنزنویسان و مخاطبانشان قرار گرفته است. به
خصوص که روزگار ما، روزگار سرعت است و مینیمالیزم، بر تمامی قالبهای
هنری سایه انداخته است...
توان
بعضیها عددی نیستند؛ ما آنها را به توان رساندهایم.
معرکه
وقتی کلاهتان پس معرکه باشد، تازه اول معرکهاید.
موی سپید
حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.
قوزک
آنقدر در خودم فرورفتم که سر از قوزک پایم درآوردم.
قانون
عدهای قانون را «پیاده» میکنند که خود «سوار» شوند.
آینده
برای این که «آینده»اش را خراب کنند «حال»ش را گرفتند.
مخالفان رژیم
آدمهای لاغر با «رژیم» مخالفند.
دریا
زیباترین لب دنیا، لب دریاست.
عنکبوت
بیصداترین تار را عنکبوت مینوازد.
قلم
قلمی که مغز ندارد حتما آبرویت را خواهد بُرد.
گرسنگی
هیچکس گرسنه نیست، همه روزی چند وعده گول میخورند.
فریاد
نقاش لال، فریاد میکشید.

